۱۳۹۳ فروردین ۷, پنجشنبه

تاملاتی در تحلیل مادی تاریخ ایران:



1.مارکس در ابتدای نقد اقتصاد سیاسی علت تقدم امر مادی بر امر ذهنی را در شکل گیری تحولات جامعه با چند استدلال اثبات میکند

اولین استدلال وی این است: از آنجا که انسان قبل از نیاز به فرهنگ،جنس مخالف،مذهب، هنر ، سیاست و ... باید خود را سیر کند و پناهگاه درست کرده و چیزی بپوشد، لذا اقتصاد و تامین معاش اولین نیاز بشر است و باقی ساحت های زندگی بر محور شیوه ی ایجاد و توزیع این وسایل معاش شکل می گیرند و مقید و مشروط به شرایط تولید وسایل معاش اند. (نقل به نضمون)

2.اما این ایده در ابتدای امر شاید جهان شمول باشد ، ولی در برخی ازمنه و امکنه و موقعیت ها نا کامل است. این نا کامل بودن ابدا به معنای نقص ایده اولیه نیست. بلکه به این معنی ست که در شرایط بی ثبات و نا امن، نحوه ی ایجاد امنیت در محیط تولید (جامعه) از حیث خارجی، گاه به اندازه خود پروسه تولید در شکل دهی به فورماسیون و صورت بندی هیکل و ریخت جامعه در سرتاسر تاریخ ، نقش کلیدی ایفا خواهد کرد! به عبارتی در شرایط مشابه تاریخ ایران که در قسمت های بعد توضیح خواهیم داد، دولت بر خلاف دولت برده داری غربی -بیشتر نه به واسطه ی حفظ سیادت طبقاتی برده داران بر بردگان و ارباب بر رعیت، بلکه- به واسطه ی ایستادگی در برابر نا امنی های برون اجتماعی شکل گرفته و مشروعیت یافته است. 

واقعیتی که می تواند اساس تحلیل ماتریالیستی تاریخ ایران را دگرگون کند

3.علت تقدم نقش امنیت برونی بر تامین امنیت درونی روابط تولید در شکل گیری دولت ایرانی-خاورمیانه ای دو علت جغرافیایی دارد. یکی در حوزه جغرافیای سیاسی و یکی در حوزه جغرافیای طبیعی.

4.در حوزه نقش تفاوت های جغرافیای طبیعی ایران و خاورمیانه در تقدم ”امر امنیتی”، ویتفوگل جامعه شناس آلمانی بر نقش عدم حضور ارتش دایمی در ایران تاکید میکند. ارتش دایمی نهادی است که امپراطوری روم و چین و ژاپن (و مالکیت باستانی در سرزمین های تحت سلطه ی آنان) را تثبیت کرد. چیزی که در ایران از دوره هخامنشی تا دوره ی پهلوی وجود نداشته است. ویتفوگل علت مادی این مساله در خاورمیانه را نبود اضافه تولید کشاورزی در فلات ایران و پاکستان معرفی میکند. چرا که زمین های قابل کشت در این دو سرزمین اندک و هزینه آبیاری و مدیریت دولتی آب توسط سر میرآب (میرآب سلطنتی هر ایالت) بالا و سنگین بوده و منابع آب و تکنیک های کشت، قابلیت تغذیه ی همه ی مردم را نیز نداشته است. این در حالی است که تامین ارتش دایم و قدرتمند و مقابله با عشایر وحشی و ملوک الطوایف نیاز به وجود اضافه تولید غذایی برای قشر بزرگی است (که چیزی تولید نمی کنند)!. در شرایطی که این اضافه تولید وجود خارجی ندارد،دولت ضعیف است و دولت ضعیف همواره بحران تامین امنیت دارد. به همین دلیل است که در سلسله های ایرانی، شاهان پدر و موسس که جنگاور و متخصص نظامی و خشن هستند، قدرتمند و کارآمد اند اما نوادگان آنان بی عرضه گان عیاش و نرم خو و مذهب زده اند! این عدم وجود ارتش دایمی همواره موجب شده است که به مدت دو هزار سال با هر حمله ای بخشی از امپراطوری ایران جدا شود و هزینه های عظیمی بر اقتصاد کلان وارد شود و امنیت مالکیت و فناوری نابود شود.

5. علت دیگر علت تفاوت های ژیوپولیتیک یا جغرافیای سیاسی است. فلات ایران به هر طرفی باز و پر از مراتع برای قبایل وحشی دارای اقتصاد دامداری بوده است. از غرب روم و یونان و عثمانی ها، از جنوب اعراب، از شرق بوداییان کوشانی، از شمال و شمال غرب هون ها، تاتار ها و سکاها و وحشیان مغول و تورانیان و ترک ها و ترکمان ها و ماساژت ها دایما از فلات باز و دشت های گسترده و کریدور جاده ی شاهی ایران استفاده می کردند و ایران را مورد غارت دایم قرار می دادند. به این سبب دولت مجبور بود دولت بزرگ و مستبد و مافوق طبقات باشد، دولت تنها وظایف امنیتی خود را انجام میداد و مانند دیگر سرزمین های دارای ”شیوه تولید آسیایی” به سیستم کشاورزی و مالکان سرویس آبیاری ارایه نکرده و ”وظایف عمومی” خود را به انجام ”وظایف امنیتی” حوالت میداد. به این ترتیب دولتی که در ایران متولد شد در تامین امنیت سیاسی خود به سبب نا امنی دایمی و بی ثباتی،ساز و برگی کاملا پرکار داشت و از حیث انجام وظایف اقتصادی مدیریتی، برخلاف دولت چینی و رومی، به شدت فراخ و ناکارامد بود و امکان سرمایه گذاری بر مدیریت و مبارزه با فساد را نداشت!

6. به این سبب دو نویسنده و نظریه پرداز مجاهدین یعنی علی اکبری و ابوذر ورداسپی به همراه افرادی ابن خلدون و احمد اشرف <برادر حمید اشرف> و دکتر حسین مهدوی، به درستی بر نقش این بی ثباتی بر قدرت نظامی و اجتماعی و فرهنگی عشایر و بادیه نشینان ایرانی تاکید کردند و علت غالب بودن شیوه تولیدشان تا عصر زندیه بر ایران (حدود 40درصد) را به دقت موشکافی کردند.(ن.ک به نظریه انحطاط خلدون و نظریه شیوه تولید اشرف و نظریه فودالیسم ناقص ایرانی ورداسپی در باب نقش بادیه نشینان)

7. در نتیجه به نظر می رسد بررسی نقش تاریخی اقتصاد سیاسی نا امنی و نقش امنیت در نزج گرفتن و قوام دولت ایرانی، در تحلیل دولت سیاسی و اقتصاد ایران می تواند اهمیت جدی داشته باشد. چه اینکه هم اکنون نیز کل مساله ی توسعه ی خاورمیانه با کل مساله نا امنی حاد در این منطقه گزه خورده است و بدون اضافه کردن این ایده نمی توان یک الگوی تحلیلی مناسب ایجاد کرد

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر